خبرگزاری «حوزه»، در راستای تبیین اقتصاد مقاومتی، اندیشه های اقتصادی امام علی(علیه السلام) را به قلم دانشمند فرهیخته مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ محمد دشتی(ره) منتشر می کند.
در عصر حاضر، تجارت محور سياست دولت هاى بزرگ است ، زيرا امروزه نفت ، طلا،محصولات كشاورزى ، توليدات صنعتى و... به كشورهاى مختلف صادر مى شود و معمولا تُجّار بزرگ با دولت هاى استعماگر در ارتباط بوده و تجارت را در انحصار خود در مى آورند و انسان ها و دولت ها را به بردگى و ذلّت مى كشانند.
* بازار در زمان حكومت امام عليه السلام
على عليه السلام در نامه اش به مالك به اين نكته توجّه داشته است كه مى فرمايد: تجارت سالم ، باعث آرامش و رضايت جامعه است و دستور مى دهد كه به امور بازرگانان توجه كند تا اموالشان در معرض تلف و سرقت قرار نگيرد، تا مسلمانان خود منبع اصيل تجارت باشند و بيگانگان از اين راه تسلطى بر جامعه اسلامى پيدا نكنند.
كه به مالك اشتر نوشت : وتَفَقَّد اُموُرَهُم بِحَضرتِك و فى حواشِى بِلادك
(مالك ! امور تجّار و صنعت گران را شخصا برّرسى كن ، چه آنان كه در شهر مشغول تجارتند، و چه آنان كه در اطراف زندگى مى كنند.)
* نكوهش از سودجويى
ابى جعفر فرازى مى گويد : عائله امام صادق عليه السلام و هزينه زندگى آن حضرت زياد شده بود،
امام عليه السلام به فكر افتاد از طريق تجارت عايداتى به دست آورد.
هزار دينار سرمايه فراهم كرد و به غلام خويش به نام (مصادف ) داد و فرمود: (اين هزار دينار را بگير و آماده تجارت و مسافرت به مصر باش .)
مصادف رفت و با آن پول متاعى كه قابل فروش در مصر باشد خريد و با كاروانى از تجار كه همان متاع را حمل كرده بودند به سوى مصر روانه شد.
همين كه به شهر مصر نزديك شدند، قافله اى از تجار كه از مصر خارج شده بودند به آنها برخورد كردند. كاروان تجارى مدينه ضمن گفتگو با مستقبلين وضع و قيمت و كالاى حمل شده را جويا شدند.
معلوم شد متاعى كه مصادف و دوستانش حمل كرده اند بازار خوبى دارد و آن متاع در مصر كمياب است .
صاحبان متاع از بخت نيك خود مسرور گشتند و هَم قَسَم شدند كه به سودى كمتر از صد در صد رضايت ندهند.
اتفاقا اين متاع مورد نياز عموم مردم بود و ناچار بودند به هر قيمت كه هست آن را بخرند.
كاروان مدينه وارد مصر شد و متاع خود را به صد در صد سود به فروش رساندند.
(مصادف ) با هزار دينار سود خالص به مدينه برگشت و با خوشحالى به محضر امام صادق عليه السلام شرفياب شد و دو كيسه را كه در هر كدام هزار دينار بود جلوى امام عليه السلام گذاشت و گفت :
يكى از دو كيسه سرمايه اى است كه شما به من داديد و ديگرى كه مساوى اصل سرمايه است سود خالصى است كه به دست آمده است .
امام عليه السلام فرمود : اين سود خيلى زياد است ! توچه كردى كه اين همه سود را چگونه به دست آوردى ؟
(مصادف ) قضيّه را براى امام عليه السلام نقل كرد كه : چون مردم مصر از اين متاع نداشتند قسم خورديم كه به كمتر از صد در صد سود خالص نفروشيم و اين كار را كرديم .
امام عليه السلام فرمود : (سبحان اللّه ! شما سوگند خورديد كه در ميان مردم مسلمان بازار سياه درست كنيد؟
قسم خورديد به كمتر از سود خالص مساوى اصل سرمايه نفروشيد؟
نه ، چنين تجارت و سودى را هرگز نمى خواهم .) سپس امام عليه السلام يكى از دو كيسه را برداشت و فرمود:
(اين سرمايه من ) و به آن يكى دست نزد و فرمود: (من به آن كارى ندارم .)
آنگاه فرمود : (اى مصادف ! شمشير زدن از كسبِ حلال ، آسانتر است .)
از اين گونه روايات استفاده مى شود كه وقتى مردم ، نيازمندِ متاعى هستند، جايز نيست آن متاع در انحصار فردى يا گروهى قرار گرفته و سود كلانى از آن برده شود.
* نظارت امام على عليه السلام بر بازار
امام على عليه السلام مردم را به تجارت ، تشويق مى كرد تا از اين طريق ، اقتصاد جامعه رونق بگيرد.
اِتَّجروُا بارَكَ اللّهُ لَكُم
(تجارت كنيد خداوند به شما بركت دهد)
امّا غير از تشويق ، بر كار آنان نظارت مستقيم هم داشت تا آداب و اخلاق تجارت را بياموزند و فعّاليت هاى تجارى شان را در چار چوب اسلام ، قرار دهند.
1 - مرحوم كلينى از جابر از امام باقر عليه السلام نقل مى كند كه حضرت مى فرمود:
اميرالمؤ منين عليه السلام در كوفه در پيش روى مردم هر روز صبح زود از خانه خود بيرون مى آمد، در حالى كه تازيانه اى در دست داشت كه به آن (سبيبه ) مى گفتند.
در بازارهاى كوفه از اين بازار به آن بازار مى گشت و در مقابل هر بازارى مى ايستاد و خطاب به آنان مى فرمود:
(اى كاسب ها! از خدا بترسيد.)
تُجّار و كسبه وقتى صداى حضرت را مى شنيدند هرچه در دستشان بود به زمين مى گذاشتند و از صميم قلب متوجّه فرمايشات اميرالمؤ منين عليه السلام مى شدند و با گوش خود مى شنيدند كه مى فرمايد:
(طلب خير را بر همه چيز، مقدم بداريد، با آسان گرفتن معامله به اموالتان بركت دهيد،
به خريداران گران ندهيد تا به شما نزديك شوند و با بردبارى اخلاق خود را زينت دهيد، و از قسم خوردن دورى كنيد، و ز دورغ گويى بپرهيزيد و از ظلم و ستم كناره بگيريد.
با مظلومين و ستمديدگان با عدل و انصاف برخورد كنيد، دور ربا نگرديد و در اندازه گيرى و ميزان كم نگذاريد و اجناس مردم را بى ارزش و حقير نسازيد و خود را از مفسدين روى زمين قرار ندهيد.)
به اين نحو به تمام بازارها يكى پس از ديگرى سركشى كرده و سپس برمى گشت و براى رسيدگى به مراجعات مردم آماده شده و در جايگاه خود مى نشست .
- در دعائم الاسلام از اميرالمؤ منين عليه السلام روايت شده است كه :آن حضرت در حالى كه تازيانه اى به دست مى گرفت در بازارها به راه مى افتاد و كسانى را كه در خريد و فروش مسلمين كم فروشى و يا تقلب مى كردند با آن تنبيه مى كرد.
اصبغ بن نباته مى گويد : روزى به حضرت عرض كردم ، شما در منزل بمانيد، من عوض شما اين كار را انجام مى دهم .
امام على عليه السلام فرمود: (اى اصبغ ! اين چه نصيحت و خيرخواهى است ؟)
اصبغ مى گويد : حضرت بر مركب رسول خدا صلى الله عليه و آله يعنى (شهبا) سوار مى شدند و تمام بازارها را يكى پس از ديگرى زير پا مى گذاشتند.
روزى به بازار گوشت فروشان آمد و فرمود: (اى قصابان ! در كار گوسفندان شتاب مكنيد و پس از ذبح بگذاريد روح از بدنشان بيرون رود مبادا بر گوشت بدميد.)
سپس به بازار خرما فروشان رفت و فرمود: (خوب و بد خرما را در مَعرض ديدِ مُشترى قرار دهيد.)
بعد بين ماهى فروش ها رفت و فرمود: (غير از ماهى حلال گوشت ، ماهى ديگرى نفروشيد، از فروش ماهى هايى كه در دريا مرده و موجِ آب ، آنها را بيرون انداخته خوددارى كنيد.)
سپس به محله كناسه (محلى است در كوفه ) آمد كه در آن جا تجارتهاى مختلفى وجود داشت ، خطاب به خريداران و فروشندگان فرمود:
(اى بازرگانان ! قسم خوردن در اين بازارها رايج شده قسمهايتان را با دادن صدقه در آميزيد، و از قسم خوردن خوددارى كنيد كه خداوند متعال كسى را كه به دورغ قسم خورده باشد، منزّه و پاك نخواهد كرد.)
* نصب نگهبان بر بازار
على عليه السلام در جاهايى كه خود حضور نداشت افرادى را براى نظارت بر كاركرد اقتصادى و تجارى بازاريان مى گمارد تا كسى نتواند به غشّ و حيله دست بزند.
چنان كه ابن عباس را به عنوان قاضى و (ناظر) به بصره گسيل داشت .
و على بن اصمع را بر (بارجاه ) گماشت .
و به رفاعة بن شداد، قاضى منصوب خود در اهواز نامه اى نوشت و در آن امر نمود كه (ابن هرمه ) را از بازار برداشته ، شخص ديگرى را متولى بازار نمايد.
وجود اينگونه از واقعيّت ها دقت و نظم آن حضرت را در نظارت بر بازار مى رساند.
امام على عليه السلام عمرو بن اميّه ضمرى را سرپرست نامه رسانان ، و سلمان را بر سلمانى ها، و قنبر را بر دامداران و... منصوب كرد.
* وظائف نگهبانان بازار
آنچه كه از مجموع روايات و سيره معصومين به ويژه پيامبر صلى الله عليه و آله و على عليه السلام بر مى آيد متولى بازار، وظايف زير را بر عهده داشت :
* جلوگيرى از احتكار
* مراقبت و نظارت بر قيمت ها
* مراقبت از دقيق بودن ترازوها
* جلوگيرى از تجاوز به حريم بازار و تصرّف غير مجاز در آنها
* تفتيش و بازرسى در مورد تقلّب و فريب دادن در معامله
* اجازه فعّاليت به تاجرانى كه شرايط و اوصاف لازم براى فعّاليت اقتصادى را دارند.
* حل مشكلات بازار
* راهنمايى گمشدگان
* يارى ضعيفان و ناتوانان
* نظارت بر ذبح حيوانات و كيفر تخلف كنندگان
* رسيدگى بر امور تجّار و حفظ حرمت آنان
* برقرارى امنيت در راههاى تجارى
* انفاق بر كسانى كه مواد غذائى وارد مى كنند.
* جبران آنچه كه از بازرگانان ، تلف مى شود.(امروزه به صورت بيمه مرسوم است .)
* جلوگيرى از ورود اهل ذمّه به حرفه صَرّافى
* جلوگيرى از داد و ستد در مكان هاى غير مجاز و سدّ معبر
* جلوگيرى از فروش اشياء ممنوعه ، مانند: فروختن شراب و مردار
*نظارت بر رفتار متولّى بازار
از اخبار و روايات مربوط به بازار اين مسئله روشن مى شود كه : متولّى بازار فقط مسئول برقرارى امنيّت و آرامش نبوده است ، بلكه اموال بازرگانان بازار هم ، تحت نظر او بوده است ،از همين رو على عليه السلام رفتار خودِ متولّيان بازار را هم به شدت كنترل مى كرده است .
و اگر خطايى از آنان سر مى زد، به هيچ وجه چشم پوشى نمى كرد، چنان كه (على بن اصمع ) را بر (بارجاه ) گماشت و چون خيانت كرد، دستش را بريد.
نظر شما